loading...
فانوسی در دل ♀ تاريکي شب
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط نسترن در تاریخ 1396/02/08 و 12:50 دقیقه ارسال شده است

خوبی عزیزم ؟؟؟ چه خبر از کارا ؟؟؟ من که مطمعنم که میتونی و موفق میشی عزیزم خیلیییییی هم موفقققق
پاسخ : جانم نسترن مهربونم ... تو چه خبر از خودت برام بنویس ... این وبلاگ هنوز رد پای خیلیاست..

این نظر توسط پریان در تاریخ 1395/10/15 و 22:35 دقیقه ارسال شده است

سلام مهتاب,حالت چطوره؟خوبی؟
ی مدت زیاده که هم من تورو فراموش کردم و هم تو منو
این زمان چه داروی عجیبیه فراموشی میاره و هعی چه جور گذشت ها!چقدر رنج داشت ولی بازم گذشتت...من همه چیزو خیلی کلی به یادمیارم ولی زخمایی رو ک خوردم جاشون رو گاهی حس میکنم ک هستن چون جای زخمای عمیق هیچوقت مثل روز اول خوب نمیشه...
☺چقدر گفتم ها
تو در چه حالی؟
پاسخ : پریان ؟
نه بابا من کلا الزایمر برام تعریف نشده هس نمیدونم شاید وقتی به پیری برسم کلی وضعم داغون بشه ولی از خدا میخوام که به اونجانرسم ... میدونم عزیز منم همینم ... ولی بازم شکر خدا ...
چه خبرا اوضاع الانت خوبه؟

این نظر توسط نسی در تاریخ 1395/07/19 و 21:22 دقیقه ارسال شده است

بر میای عزیزمممممم حتما دعا میکنممم موفق باشییی
پاسخ : ممنونم عزیزم توهم همیشه موفق باشی

این نظر توسط نسترن در تاریخ 1395/07/17 و 21:10 دقیقه ارسال شده است

ای جون ترانه سرای منشکلکشکلکشکلک
پاسخ : عزیزمی... شرم شلوغ شده نسی دعا کن از پس همش بربیام مهربانم


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 270
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 8,148
  • کدهای اختصاصی

    دانلود آهنگ جديد