loading...
فانوسی در دل ♀ تاريکي شب
fAnOos-ShAb بازدید : 15 چهارشنبه 1394/06/04 نظرات (3)

به راستی اگر میشد چه ها میشد؟

به راستی اگر همین امسال در همین سن شاید همین ماه برای همیشه از پیش همه و دنیا میرفتم چه میشد؟

این موضوع کتمان ناشدنی است که همه یکروزی میروند اما هیچکس نمیداند آن روز کی و کجاست...

شاید اگر حال میرفتم دلهایی میسوخت از اینکه حیف شد جوان بود هنوز آرزوهایی داشت ... حکمت خدا چه بود که بردش... یا شاید برای آرام کردن دل خانواده ام بگویند خدا گلچین است...

شاید اگر حال میرفتم خانوادم حسرت نبودم را میخوردند که تنها دخترمان چه غریبانه رفت... شاید دیگر در کنار تمام محبت ها و دوستی هایمان در این خانواده نقلی .. دیگر لازم نبود همیشه نا دیده بگیرم خیلی مسائل را دیگر لازم نبود به عنوان کوچک ترین گاهی کوتاه بیایم... 

شاید اگر حال میرفتم دیگر برادرم کسی را نداشت تا برایش قدرت نمایی کند و گاهی با همه وجودش به سمتم حمله ور شود و من فقط اشک بریزم چرا؟ چون من زنم چون زن ها باید خفه شوند چون حتی خانواده ها با همه وجودشان این موضوع را به وجود اوردند که دختر باید خفه شود.... دختر چون دختر است باید کوتاه بیاید... میدانم تمام این ها را میدانم که دختر قلبش ظریفست و روحش به وسعت آسمان... اما میشود که این نباشد که همه مساوی باشیم... میدانم فقط گاهی این مسائل به وجود می آید و در میان تمام محبت ها این ها گم میشوند... اما دختر قداست دارد و وجود ...به هر دلیلی نباید شکسته شود چون بروز نمیدهد... معتاد نمیشود.. عربده نمیکشد.... چیزی را نمیشکند... کسی را نمیکشد... فقط و فقط و فقط خرد میشود همین. 

شاید اگر حال میرفتم حتی همان دختر کوچولوی بامزه ی 4 ساله که از کودکیش به من عادت بسیار داشت من را تهدید نمیکرد که اگر به من لاک ندهی تا خود بزنم یا اگر شیر آب را باز نکنم و نپاشم تو حق نداری به خانمان بیایی ... :)

شاید اگر حال نبودم دوستانم کمی اشک میریختن و نمیدانم شاید خاطره های بودنشان با من را به یاد می آوردند ... با خود میگفتن حیف شد... هنوز میتوانست باشد... شاید به یاد می آوردن که چقدر از من سواستفاده کردند و من حتی یک بار به رویشان نیاوردم چقدر به خاطر مهربانی های الاغ مانندم دلم را شکستند و اشکم را جاری کردند...مگر دنیا ارزش چه چیز را دارد که انسانها انقدر راحت بشکنند همدیگر را... 

شایدم نه ... شاید هم فقط کمی ناراحت شوند... 

شاید اگر حال میرفتم آنکه به گمان خود مهرم در دلش فرو رفته بود حال بیشتر مرا میفهمید...

نمیدانم اگر حال برای همیشه میرفتم چه کسی میفهمید به جز خانواده ام؟ کسانی که اگر سال به سال هم حالشان را نپرسم حاضر نیستند از من یاد کنند؟ 

کاش خود میدانستند اگر حال میرفتم لباسهایم را بدهند به بهزیستی هرچند آنچنان هم نو نبودند... 

نمیخداهم کسی برایم اشکی بریزد یا دلی بسوزاند ... کسی که میرود در اوج آرامش و حس خوب است.. دل سوزاندن ندارد... فقط این را میخواهم تا هرکسی هرچند کوتاه در مراسم خاکسپاری ام باشد... 

تمام این حرف ها همه حرف های زندگیم نیست نمیدانم شاید هم هست .. هنوز هم خیلی حرف برای گفتن دارم اما میخواهم مانند همیشه بماند در این دل اما مینویسمشان... شاید باید بنویسمشان...

 پ.ن: لطفا قضاوت نکنید... همین  

 

 

بعدا نوشت: نسترن جان پستات رو برداشتی؟ باز نمیشن برام... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

fAnOos-ShAb بازدید : 13 چهارشنبه 1394/05/21 نظرات (2)

خيلي خيلي خيلي سخته اين همه ادم تو زندگيت باشه که مرهم دردا و کاراشون باشي ولي هيچکسو نداشته باشي تا باهاش يه دل سير درد ودل کني...  

روز شادي که ادم زياده اوني که تو روز غما پيش ادم ميمونه يعني بهترينه... هيچوقت نداشتم همچين ادمي رو تو زندگيم....

خداجونم باز دم خودت گرم...  تنهام نذار...  

fAnOos-ShAb بازدید : 10 دوشنبه 1394/05/19 نظرات (1)

یه آهنگ پــــــر از خاطـــــــره.... 

 

 

چشای من پر خواهشه
نگاه تو یه نوازشه
برای این دل دیوونه
دلم برات پر میکشه
صدات واسم آرامشه
نگات مثل نم بارنه
دوست دارم دلم می گیره بی تو بی هوا
هر لحظه قلب من میشکنه بی تو بی صدا
عشقت تو خونمه قلب تو قلب منه
هر جا تو هر نفس دل واسه تو می زنه
کی غیر تو عزیزم همه حرفامو می دونه
اشکامو کی میفهمه غم چشماموم میخونه
عشقت کار خدا بود که تورو به دلم داده
دنیا منو فهمیده مهرت به دلم افتاده
دوست دارم دلم می گیره بی تو بی هوا
هر لحظه قلب من میشکنه بی تو بی صدا
عشقت تو خونمه قلب تو قلب منه
هر جا تو هر نفس دل واسه تو می زنه
دوست دارم دلم می گیره بی تو بی هوا
هر لحظه قلب من میشکنه بی تو بی صدا
عشقت تو خونمه قلب تو قلب منه
هر جا تو هر نفس

fAnOos-ShAb بازدید : 8 یکشنبه 1394/05/18 نظرات (1)

باید باشن آدمایی که تکن... خالص و بی ریا... باید باشن آدمایی که هرجای دنیا هم بری تو عمق زمین هم فرو بری باز به یادتن... باز معرفتشون

توصیف نشدنیه... باز با هر حرفشون حس میکنی کسی هست که بی منت براش مهمی...

یادم نمیاد هیچ وقت حتی یه ذره ازت ناراحت شده باشم هیچوقت... همیشه خیلی هوامو داشتی حتی وقتایی که شاید اصن یادمم بهت نبود... 

خیلی اتفاقی باهات آشنا شدم اما شدی جزو عزیزترین هام...

میدونم الان خیلی دیره ولی بدون و باور کن اونروزا خیلی سرم شلوغ بود واقعا و دوست داشتم وقتی بگم که خیالم راحت تر شده باشم... 

 

نسترن جون بهترین و بامعرفت ترین و عزیزترین تولدتــــــــــ خیلیــــــــ مبارکـــــــــــ خانوم کوچولوی مهربون من همیشه بخندی... قلب

fAnOos-ShAb بازدید : 9 یکشنبه 1394/05/18 نظرات (2)

بی تفاوتی بزرگترین انتقامه... انتقامی که از همچی میشه گرفت...

بی تفاوتی قرار نیست تا ابد ضربه بزنه از یه جایی به بعد این بی تفاوتی فقط میشه خاطره ها... شایدم اکثرش خاطره های خوب...

بی تفاوتی خودش یه نوع ببخشش هست...

گاهی باید بی تفاوت بود همین و بس.... 

 

 

 

+++ زهرا اینم لینک آهنگ... الانم رو وب هست... 

http://songtext.in/33994_%D8%AA%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%D9%85-%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%A7%D9%86.html/

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 270
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 35
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 8,161
  • کدهای اختصاصی

    دانلود آهنگ جديد